بيداری اسلامی مخالفت باولی فقيه،مخالفت باائمه وبراساس روايات درحد شرك بِالله است. جمعه 12 بهمن 1393برچسب:جهان ونهضت بيداری اسلامی, :: 14:50 :: نويسنده : سيدعلي حسينی
حسینعلی یزدان دوست جهان ونهضت بيداري اسلامی ((بيداري اسلامي))به مفهوم ((احياگري))است كه با آن،استقلال،عدالت وهمه آموزه ها وارزش هاي متعالي الهي زنده مي شود. بيش از14قرن قبل با ظهور اسلام،تحولي عظيم درتاريخ بشريت اتفاق و درشرائطي كه تمدن هاي يونان و امپراطوري روم وايران ابرقدرت هاي زمان بودند،اسلام ظهوركرد و آن قدرت ها را شكست و به سرعت از آن دوران به نام((عصر تاريكي)) در غرب ياد مي كنند زيرا در برابر اسلام،آنان چيزي براي ارائه كردن به جهان بشريت نداشتند. جنگ هاي صليبي در حقيقت،پاتكي بود كه غرب به جهان اسلام وارد آورد و اگر چه در طول دو قرن نتوانست آنچه را كه مي خواست از نظر نظامي به دست بياورد ولي نتوانست خود را با فرهنگ و ادبيات و پيشرفت هاي فكري جهان اسلام به تدريج آشنا كند و اين خود زمينه اي براي بيداري غرب شد.((دوره رنسانس))براي غرب، درحقيقت،پشت سرگذاشتن عصر تاريكي آغاز دوره اي بود كه به آن((عصر روشنائي)) مي گويند و بدين ترتيب تحت تاثير جهان اسلام، غربي ها به تدريج توانستند پيشرفت هاي شگفتي را به وجود آورند.قرون 17تا19 دوران شكوفائي جهان غرب بود و دراين دوران است كه متاسفانه جهان اسلام، تحت تاثير چند عامل به خواب فرو رفت. ا- استعمار و استثمار غرب دراين منطقه مهم جغرافيائي و فكري . 2- استبداد و انحرافات حكام مسلمان و انحراف ازافكار و انديشه هاي ناب اسلامي. 3-انقراض خلافت عثماني درجنگ جهاني اول. 4- تحميل صهيونيسم در سرزمين مقدس فلسطين توسط جهان غرب. در دوران قرن بيستم ،آغاز تهاجم دهشتناك نظامي و فكري از ناحيه غرب برجهان اسلام بود، به طوري كه مسلمانان از خود بيگانه شده،نگاه به دست غرب كرده و اميدوار بودند كه شايد با الگو گرفتن ازغرب بتوانند عقب ماندگي خود را جبران كنند و البته دراين دوران كساني هم واقع بينانه متوجه شدند كه علت عقب ماندگي و به خواب رفتن جهان اسلام ،نه اين است كه به اسلام پيوند داشته اند بلكه بدان خاطر است كه ازاسلام،دور شده واز انديشه هاي اسلامي فاصله گرفته اند شخصيت هائي مانند سيد جمال الدين اسدآبادي، سيدقطب،حسن بنا وامثالهم در اين دوران تلاش زيادي كردند تا مسلمانان را ازخواب سنگين بيدار و به آنها بفهمانند كه علت شكست و عقب ماندگي آنها چيست و چه بايد كرد؟ مورخ معروف انگليسي ((آرنولدتوين بي))درسال1947يعني58سال قبل دربررسي تمدن ها جمله بسيار مهم و تاريخي بيان ميكند و دركتاب ((تمدن دربوته آزمايش))چنين مي گويد: "پان اسلاميزم خوابيده است با اين حال ما بايد اين امكان را درنظر داشته باشيم كه اگر مستضعفين جهان بر ضد سلطه غرب به شورش برخيزند وخواستار يك رهبري ضد غربي شوند اين خفته بيدار خواهد شد،و بانگ اين شورش،ممكن است در برانگيختن روح نظامي اسلام موثرافتد وحتي اگر اين روح به قدر خفتگان درخواب بوده باشد،اثر جبران ناپذيري دارد زيرا ممكن است پژواك هاي يك عصر قهرماني رامنعكس سازد. اگر وضع كنوني بشر به جنگ نژادي يا عقيدتي منجر شود اسلام ممكن است بار ديگر براي ايفاي نقش قيام كند." پيش بيني توين بي درسال1979 با انقلاب اسلامي ايران كه به قول امام، انفجار نور بود، واقع شد. انقلابي كه با دست خالي توانست و با تكيه برشعار الله اكبر و بازگشت به ارزشهاي اسلامي درمقابل همه قدرت هاي بزرگ وابر قدرت ها ايستاد و توانست نه تنها نقطه عطفي درتاريخ تحولات ايران بلكه نقطه عطفي درجهان اسلام ودركل تاريخ بشري گردد. با اين حركت، آن خفته بيدار شد و به سرعت جهان اسلام گسترش پيدا كرد. درلبنان، عده اي جوان با ايمان، پنج قدرت بزرگ آن زمان را كه درلبنان پايگاه داشتند يعني آمريكا،انگليس،فرانسه،ايتاليا و اسرائيل را به زانو در آوردند و بدون دادن كوچكترين امتيازي، آنها را وادار به فرار كردند.درافغانستان كه معروف به گورستان امپراطوري هاست، بعد از آنكه امپراطوري انگليس و روسيه را به زانو درآورد،اينك ميرود كه امپراطوري آمريكا را هم به زانو درآورد. درتركيه، الجزائر و سائر كشورهاي اسلامي ، تنها بانگي كه امروز بلند مي شود نداي اسلام است ودرفلسطين اشغالي، انتفاضه،امان را ازصهيونيسم وامپرياليسم گرفته واگر آمريكا امروز عراق را اشغال كرده است در واقع براي ضربه زدن به اين بيداري و آگاهي است كه مسلمانان پيدا كرده اند، زيرا مسلمانان بيدار شده اند و برپايه سه اصل مهم، كار بزرگ خويش را آغاز كرده اند: 1-((بازگشت به اسلام ناب)) كه در صدر اسلام توانست برقدرت هاي بزرگ آن زمان غلبه كند. 2-((وحدت جهان اسلام)) كه امپرياليسم و استعمار، ساليان دراز با تكيه براصل((تفرقه بينداز وحكومت كن))بين فرقه هاي مختلف اسلامي فاصله وجدائي مي انداخت. 3-((استكبارستيزي))ومقابله با كفر و الحاد طاغوت و طاغوتيان نقش حضرت امام خميني(ره)دربيداري اسلامي نقش بسيار ممتازي است، حضرت امام خميني(ره)نه تنها در بيداري اسلامي بلكه دربيداري بين المللي و جهاني جايگاه بزرگي دارند: 1)جايگاه حضرت امام خميني ره از جنبه هاي ديني و اسلامي دربيداري مسلمانان و درحقيقت،بيداري جهانيان است كه ازقرن پانزدهم دردنياي غرب و شايد كمي پس از صدر اسلام شخصيتي كه اين همه در سطح جهاني ،نهضت او و افكار و عملكرد و راهبردهاي او تاثير داشته باشد نمي بينم . 2)جايگاه ((قدرت)): حضرت امام خميني ازقدرت،رعب نداشت و در عين حال،معناي (قدرت) را در سطح جهاني تغييرداد معناي قدرت برمنابع ملموس مادي تكيه مي كرد.حضرت امام،اين معنا و تعريف قدرت در سطح جهاني را ازجنبه هاي منابع ملموس به غير يعني به عقائد و پرورش افكار و اطلاعات و اطلاع رساني،تغييرداد. 3)جنبه مشروعيت و مقبوليت خود امام در سطح جهاني- در چندقرن گذشته يك شخصيت ديني و علمي كه انقلابي كرده و ملتي را رهبري كرده باشد و مشروعيت و مقبوليت او صد درصد حتي از طرف مخالفين اش تصديق شده باشد وجود نداشته ،به گونه اي كه مشروعيت سياسي و ديني امام در سطح تاريخ بين المللي درقرون اخير، بي نظير بود. 4)نوع رابطه امام خميني با امت اسلامي به ويژه با مستضعفين جهان-يكي از بزرگترين خصائص رهبران انقلاب ها اين است كه توانائي ارتباط مردمي و خودماني و عاشقانه با مستضعفين و همه طبقات، به ويژه دركشورهاي اسلامي را نداشته،حضرت امام موفق شد پيا هاي قرآني را به زبان بسيار ساده به توده ها برسانند واين از اسرار بزرگ پيروزي انقلاب اسلامي است. 5)زندگي معنوي و بي تجمل حضرت امام- از زمان طلبگي تا هنگام رهبري كه صلاحيت رهبري مستضعفان را به او مي داد. 6)تقوي واخلاق اسلامي-كه باعث شد علاوه برتاثيرات فراوان و شايان درقلمرو سياسي اجتماعي و فرهنگي،درباي تقوي واخلاق اسلامي نيز اثربگذارد. 7)گفتگو و خطاب ايشان با سائر تمدن ها و امت ها-همانند صحبت ايشان با وزير خارجه شوروي سابق،پيام به واتيكان و.... 8)پافشاري زيادي برجهان شمولي اسلامي نهضت و نه الگوهاي غربي و(دولت هاي ملي) 9)امام خميني تنها متفكري است كه هم نظريه پردازي كردند و تئوري انقلاب راتبيين نمودند و هم خودشان آن را به عمل آوردند. 10)عوض نمودن ( قدرت تعيين دستور روز بين المللي) و موضوع بحث دنيا-قدرت تعيين(دستور روز) يكي از پايه هاي بزرگ قدرت سياسي،اجتماعي و اقتصادي است. 28سال پس ازپيروزي انقلاب اسلامي ايران،علي رغم خواسته هاي ديگران (دستور روزدنيا) مسائل مسلمانان و مسائل مربوط به تمام مستضعفين جهان است. وهمين ((دستور روز بين المللي را عوض كردن))باعث شده قدرتمندان دنيا وكساني كه نظام جهاني را دردست دارند عليه انقلاب اسلامي بشورند. ((ميل بيداري)) و((عزم بازگشت به اسلام))است درصدسال گذشته،به تدريج درحلقه هاي خواص و سپس در دو دهه اخير به بركت انقلاب اسلامي به طرز بسيارانفجاري و عظيم دركل جهان اسلام تعميم يافت و ازحلقه خواص به متن جهان اسلامي توسعه پيداكرد. سي سال پيش،مفاهيمي مثل((عدم جدائي دين ازسياست))،((ضرورت جهاد اسلامي))،مفهوم((شهادت))يا((عمليات استشهادي))،مفهوم ((وحدت امت اسلام وشيعه وسني وهمه فرقه هاي اسلامي))،((تشكيل حكومت اسلامي))يا بازگشت به ((تمدن اسلامي))در سطح خواص و روشنفكران ديني و بخشي ازحلقه هاي خاص وجود داشت كه آن هم توام با عدم تفاهم بر سر حتي همين مفاهيم بوده ولي امروز اينها همه،پرچم هائي شده اند كه دربيشتر كشورهاي اسلامي حتي كشورهائي كه مسلمين،اقليت هستند برافراشته شده واين مفاهيم كاملا برجسته شده اند دنيا درشرف تغييراست. كه معني و پيامش اين است كه((به اسلام باهمه جامعيت وباهمه ابعادش بازگرديم))به هدف تشكيل يك تمدن محمدي جهاني كه درآن عقلانيت با معنويت،قدرت با اخلاق،دانش با ارزش،علم وعمل،جمع شود يعني خلاقيت درعين اصول گرائي باشد و اصول گرائي هم با تحجر،اشتباه نشود و نوانديشي هم با بدعت گذاري،اشتباه نشود.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|